قدس آنلاین - گروه استانها - رقیه توسلی: خودشان را می اندازند وسط و حسابی از خجالت مواهب حیات درمی آیند! از خجالت عنوان کبیر مسولیت شهروندی!
اما انگار از تضادها و تناقض ها گریزی نیست، از روخوانی خبر کاسبِ بی توجه ای که در شیراز درخت می کشد! با قساوت و ارّه!
نکته جالب این روایت اینجاست که این همه سال است که از موهبتِ شهر زنده و سرسبز همه جا دادِ سخن داده اند، از حفظ میراث طبیعی؛ آنوقت کسانی هنوز پیدا می شوند که براحتی تن به درخت کشی بدهند!
اصلاً میوه هایش هیچ، مأمن پرندگان و اکسیژن و خُنکا و زیبایی اش هم هیچ، کاش کسی از این بزرگوارِ قاطع بپرسد چه جور با عدد سنی این درخت توتِ فرتوت، کنار آمدی و این یادگاری سالیان را نقش بر زمین کردی؟
آخر نمی شود که ندانیم درختان، حق طبابت بر گردن مان دارند با این حجم از اکسیژن بخشی و سایه ساری!
نمی شود که از وظایف شهروندی مان که یکی اش بی شک همین حراست از زیست بوم است بی خبر باشیم. از همتی که باید بریزیم پای داشتن جهانی خرّم و پُردرخت!
متعجبِ چالشِ پیش رویم... متعجبِ درخت توتی که دیگر سرجایش نیست و مغازه داری که شهرداری، دکّانش را به حق، بلوک گرفته است... متعجب آدم هایی که هنوز به شکل خجالت آوری از حمایت و عاشقی محیط زیست، سَر باز می زنند...
کاش کمی واقع گرا و آینده نگر باشیم... پنبه ها را در بیاوریم از گوش هایمان... بدانیم شهر بی درخت، شهر زشت و بیماری خواهد بود... آن هم درختانی چون توت که مراقبت چندانی نمی خواهند اما دست و دلبازانه هرروز در هوا اکسیژن می ریزند.
نظر شما